عكسهاي آتليه
آی گل سرخ و سفیدم کی می آیی بنفشه برگ بیدم کی می آیی تو گفتی گل درآید من می آیم وای گل عالم تموم شد کی می آیی جان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کن شد هوا سپید ، در اومد خورشید وقت اون رسید که بریم به صحرا آی نازنین مریم جان مریم چشماتو وا کن ، منو صدا کن بشیم روونه ، بریم از خونه ، شونه به شونه ، به یاد اون روزها آی نازنین مریم باز دوباره صبح شد ، من هنوز بیدارم کاش می خوابیدم ، تو رو خواب می دیدم خوشه غم توی دلم زده جوونه دونه به دونه دل نمی دونه چه کنه با این غم آی نازنین مریم بیا ر...
نویسنده :
ماماني
10:47
مي رسداينك بهار
. . . . . . . . بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخههای شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپید برگهای سبز بید عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست نرم نرمک میرسد اینک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمهها و دشتها خوش به حال دانهها و سبزهها خوش به حال غنچههای نیمهباز خوش ب...
نویسنده :
ماماني
11:29
گل پامچال...
گل پامچال، گل پامچال ، بیرون بیا فصل بهاره ، عزیز موقع کاره شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید بلبل سر داره ، بلبل سر داره بیا دل بیقراره ، بیا فصل بهاره گل پامچال، گل پامچال ، بیرون بیا فصل بهاره ، عزیز موقع کاره شکوفاهان، غنچه وا کنید، غنچه وا کنید بلبل سر داره ، بلبل سر داره بیا دل بیقراره ، بیا فصل بهاره بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بشانیم هر تومی جانه، عزیز موقع کاره؛ بیا فصل بهاره مهتاب شبان، مهتاب شبان آیم و آیم ، آیم و دیگ دی سر ، عزیز می جان و دلبر مهتاب شبان، مهتاب شبان آیم و آیم ، آیم و دیگ دی سر ، عزیز می جان و دلبر ب بیا بشیم کاول اوسانیم، دانه بش...
نویسنده :
ماماني
15:30
حسني دربيمارستان
جگرگوشه من سلام هفته گذشته با دردگلوي تو شروع شد عصرباهم رفتيم اورژانس كودكان ودكتربرات انتي بيوتيك تجويزكزد باتوجه به تجربه اي كه اين سالها پيداكردم وچيزديگه اي نمونده تا دكتربشم به بابات گفتم اين مقدار آنتي بيوتيك براي حسني كمه به هرحال دوروز گذشت وتوحالت بدترشد سه شنبه سيزدهم اسفند خودم بردمت دكتر ميراب واو وقتي گلوت را ديد به منم نشون دادكه كل گلوت سفيدشده بود دكترگفت براي اينكه كمتراذيت بشي وزودتربهبود پيداكني بايد بستري بشي با بابامهدي تماس گرفتم ونهايتا تورا بيمارستان مجيبيان بستري كرديم نحوه رفتارپرستاراي بخش كودكان عالي بود همه شون عاشق بچه ها بودن وفوق العاده مهربون تورا بردن اتاق معاينه تا بهت سرم وصل كنن راستش خودم ...
نویسنده :
ماماني
13:48
تولدايرمان
نازنینم سلام بیست ویکم بهمن ماه تولدیکسالگی ایرمان خاله بود ازقبل چندباررفتم خونه خاله واونجا را تزئین کردیم که خیلی خوشگل شده بود ایرمان کوچولو که ازبس ذوق داشت همش می خواست ریسه ها را بگیره وکاراش خیلی جالب بودشب قبل که داشتم هدیه تولد ایرمان را کادو می کردم تو هم می خواستی به ایرمان کادوبدی منم بهت گفتم براش نقاشی بکش تو یه عروس دوماد را کشیدی و روی کادومون چسبوندیم بالاخره روز تولد هم رسید وباهم رفتیم تولد خیلی خوش گذشت وخاله نقاشی تو را برای یادگاری به کمد ایرمان چسبوند تا چندروز بعدش نقاشیهای تولد می کشیدی اینجا هم تولد ایرمانه با کیکش که روش عکس یه ن...
نویسنده :
ماماني
8:59